سلااااام امروز روز درس و کار منو رامین بود
خیلی سرمون شلوغ بود ولی تونستیم هفت ساعت همو ببینیم
منو رامین عینهو بچه کوچولوها کلی هله هوله و چیز سفارش دادیم و کابینت های خونمون رو پر کردیم تا یچیزی داشته باشیم بخوریم حالا یخچال و اجاق گاز بیاد دیگه قراره مثل خانوم کدبانو برای رامینم آشپزی کنم و چاقش کنم
امروز بهش کفتم: رامین خیلی لاغر مردنی و پوست و استخونی
رامین: خب تو چاقم کن
من: واقعااااا چاق میشی؟؟؟ استعداد چاقی داری؟؟؟
تا گفت نه، یدونه زدم کمرش گفتم عک هی پس چطوری چاقت کنم که کلی رامین خندید
ولی واقعا، من میخوام چاااق بشههههه
رامین ,رو ,دوست ,خیلی ,کنم ,روز ,امروز به ,کاری میکنه ,میکنه که ,داد، کاری ,که بیشتر
درباره این سایت